ارسال پیامک

بازدید کننده محترم ، به وب سایت پیامک یاب خوش آمدید. برای ارسال پیامک جدید و استفاده از دیگر خدمات وب سایت باید در سایت عضو شود و سپس با استفاده از نام کاربری و واژه رمز خود وارد سایت شوید. در صورتی که عضو وب سایت هستید با نام کاربری و واژه رمز خود وارد شوید. همچنین بعد از عضویت در وب سایت امکان ارسال پیامک از طریق نرم افزار تلفن همراه هم برای شما وجود دارد.

غمگین و بی قرارم
زخمی تر از زمانم
وقتی تو را ندارم
نفرین به هرچه دارم
۱٬۴۲۷
۴۹۷ ۶۱۰ ۹۲ ۷۷۱
کدامین چشمه سمی شده که آب از آب می ترسد؟ که حتی ذهن ماهیگیر از قلاب می ترسد! گرفته دامن شب را غباری آن چنان درهم، که پلک ازچشم، چشم از پلک و پلک ازخواب می ترسد.
۵۰
۱۲۱ ۰ ۰ ۱۶
باز هم یک خواب نو
باز هم رویای تو
باز باران و تگرگ باز هم رویای مرگ
باز می خواند مرا
یک صدای بی صدا
می روم تا گم شوم در میان کوچه ها
۵۰
۱۲۱ ۰ ۰ ۱۶
نذار از رفتنت ویرون شه جانم
نذار از خود به خاکستر بریزم
کنار من که وا می پاشم از هم
تحمل کن ، تحمل کن عزیزم
۴۹۱
۱۹۳ ۲۸۷ ۹۷ ۴۵۰
در جهان هرگز نشو مدیون احساس کسی
تا نباشد رایگان مهرت گروگان کسی
گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی
صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی
۲۸ ۴ ۰ ۲
معرفت در گرانیست به هر کس ندهند
پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهند
۱ ۰ ۰ ۰
هرجایی که باشم جلوی چشمای
از اول والله تا ابد باهامی
تو به من دل دادی
دل شیدا دادی
من توی قلبت تو دلت جا دادی
۱۹ ۷ ۰ ۳
یاد سهراب بخیر
آن سپهری که تا لحظه ی خاموشی گفت:
تو مرا یاد کنی یا نکنی ، باورت گر بشود گر نشود حرفی نیست اما
نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست
۲۴
۳۷ ۷۷ ۲ ۴
زمانی شعر میگفتم برای غربت باران
ولی حالا خودم تنهاترم تنهاتر از باران
۲۴
۳۷ ۷۷ ۲ ۴
بیایید این شعر قشنگ رو به جای شعر بی مفهوم "تاب تاب عباسی" به بچه هامون یاد بدیم:
تاب تاب همبازی
خدا جونم چه نازی
دلم می خواد تو بازی
به من نگاه بندازی
بهم بگی خدایا
یواشکی یه رازی
۳۹
۱۴ ۵۵ ۱ ۲۲
خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری
صبح بلند شی و ببینی که دیگه دوسش نداری
خیلی سخته نباشه هیچ جایی برای آشتی
بی وفا شه اون کسی که جونتو واسش گذاشتی
۲
۸ ۱ ۰ ۱
واسه چی این همه زنجیر من که می دونم اسیرم
در زندونمو وا کن وقتی می دونی نمی رم
واسه آزادی از این حبس واسه کندن از تو دیره
تو کدوم اسیرو دیدی واسه زندونش بمیره
۲
۸ ۱ ۰ ۱
تو برام حس قشنگی که تو خاطرم می مونی
تو پرنده خیالی که همش تو آسمونی
تو واسم عزیزترینی دلمو تا ته می خونی
تو تمام لحظه هامی، کاش میشد اینو بدونی
۲۸
۹۹ ۱۶ ۱ ۶
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت
که گرم سر برود، مهر تو از جان نرود
۲۸
۹۹ ۱۶ ۱ ۶
خوشا آن دل که خواهان تو باشد
زغم پیوسته نالان تو باشد
بسوزد از غم هجرت شب و روز
دوایش درد و درمان تو باشد
۲۸
۹۹ ۱۶ ۱ ۶
نه تو میمانی، نه اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم
به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد
آن چنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند.
۲۸
۹۹ ۱۶ ۱ ۶
سوختم خاکسترم را باد برد
بهترین یارم مرا از یاد برد
‎−۱
۴ ۰ ۰ ۱
لحظه ها میگذرد
آنچه بگذشت نمی آید باز
قصه ای هست که هرگز
نتواند شد آغاز
۱۸ ۵ ۴ ۲
در برهوت بی کسی تنها تو همزاد منی
ای نازتر از خواب شبم، همواره در یاد منی
۲ ۱ ۰ ۰
پدرم گفت که ای دخت نکو بنیادم
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
۲۴
۱۲ ۹۷ ۷۶ ۶
گاوان و خران بار بردار
به ز آدمیان مردم آزار
۲۴
۱۲ ۹۷ ۷۶ ۶
بهایم خموشند و گویا بشر
زبان بسته بهتر که گویا به شر
۲۴
۱۲ ۹۷ ۷۶ ۶
صید خونین خزیده به شکاف سنگم
که نفس با نفسم با سگ صیاد هنوز
(شهریار)
۲ ۰ ۰ ۰
در حـسـرت یـک نـعـره مـسـتـانـه بمـردیـم
ویران شـود این شـهـر که میخانـه ندارد
۴۹۱
۱۹۳ ۲۸۷ ۹۷ ۴۵۰
خوشا مرغی که در کنج قفس با یاد صیادش
چنان خرسند بنشیند که پندارند آزادش
۴۹۱
۱۹۳ ۲۸۷ ۹۷ ۴۵۰