ارسال پیامک

بازدید کننده محترم ، به وب سایت پیامک یاب خوش آمدید. برای ارسال پیامک جدید و استفاده از دیگر خدمات وب سایت باید در سایت عضو شود و سپس با استفاده از نام کاربری و واژه رمز خود وارد سایت شوید. در صورتی که عضو وب سایت هستید با نام کاربری و واژه رمز خود وارد شوید. همچنین بعد از عضویت در وب سایت امکان ارسال پیامک از طریق نرم افزار تلفن همراه هم برای شما وجود دارد.

ماه راخاموش میکنم تابتابد چشمانت.....
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
گاهی سکوت یعنی کلی حرف....که حال زدنش رانداری...
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
این روزهاآنقدرشکسته ام که عصابدست راه میرود دلم.......
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
نفس می کشم تا به جای مرده ها خاکم نکنند
اینگونه است حال من...دیگر چیزی نپرس..
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
به خاطراتت بگو اینقدر توی دست و پای من نباشد، دیروز یکبار دیگر جلوی همان نیمکت همیشگی زمین خوردم....
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
قدم نزن اینجا این شعرها این قدر بارانی اند که می ترسم تمام لحظه هایت خیس شوند.....
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
کاش فقط یک نفربودکه وقتی بغض میکردم بغلم میکردومیگفت :گریه کنی میکشمتا.....
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
چه ساده بودم که فکرمیکردم به دورم میگردند کسانی که دورم میزنند......
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
"غصه" مراخورد......وقتی دیدم دست به سینه ایستاده ای....تمام راه رابرای آغوشت دویده بودم.....
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
سرت درد می کند..
اگر قابل بدانی سرت را روی شانه هایم بگذار،
من به دنبال دردسر می گردم...
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
اولین بارنیست که گریه میکنم،اما اولین باراست که گریه آرامم نمیکند.....
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
دیگر تمام شد، آرزوهایم را گذاشتم درون کوزه ودارم با آبش قرصهای اعصابم را می خورم
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
گاهی دلت بهانه هایی میگیردکه خودت انگشت به دهن میمانی....
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
مرا پاپتی می خواند.....
اوکه در راهش کفش هایم پاره شد....
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
هی پاییز...ابرهایت را زودتر بفرست....شستن این غم از دل من چند پاییز باران می خواهد
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
درد را به آغوش کشیده ام ....دلم بزرگ و احساسم آب رفته....آنقدر بزرگ که تمام شب راخیس بارانم....
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
نمیدانم انگارکسی برایم نمازباران خوانده است که این روزهاآسمان چشمانم همیشه بارانیست.....
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
یخورده گوشتونو بیارین نزدیکتر، خیلی دوستون دارم.
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
هستند کسانی که از شدت دلتنگی به کما رفته اند.......حرف نمی زنند راه میروند نفس می کشند ولی چیزی حس نمی کنند....
فقط فکر میکنند و فکر می کنند و فکر می کنند..
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
یک نگاهت به من آموخت که درحرف زدن چشم ها بیشتر ازحنجره ها می فهمند...
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
همیشه درسختی هابه خودم میگفتم این نیز بگذرد......هنوزهم میگویم....اماحال میدانم آنچه میگذردعمرمن است نه سختی ها...
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
قاب چشمانم..
قشنگترین قاب دنیاست..
وقتی نگاه تو...
تصویرآن است...
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
روزگارا که چنین به من سخت میگیری... میدونی که داری خیلی سخت میگیری... دیگه شورشو درآوردی خیلی سخت میگیری
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
دلم آغوشی میخواهدبه وسعت بازوان تو....
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰
زنگ در خونمون رو زدن. بعد به داداش کوچیکم میگم پاشو برو در رو باز کن...
بهم میگه :اِهِکّی. زرنگی هم پاشم و هم در رو باز کنم؟
منم گفتم خوب عیب نداره من پا می شم تو در رو باز کن.... بعدشم همین کار رو کردیم
(خدا یا به تو پناه می برم!!!!!)
۱۱۷
۱۴۶ ۱۶ ۳ ۳۰