ارسال پیامک

بازدید کننده محترم ، به وب سایت پیامک یاب خوش آمدید. برای ارسال پیامک جدید و استفاده از دیگر خدمات وب سایت باید در سایت عضو شود و سپس با استفاده از نام کاربری و واژه رمز خود وارد سایت شوید. در صورتی که عضو وب سایت هستید با نام کاربری و واژه رمز خود وارد شوید. همچنین بعد از عضویت در وب سایت امکان ارسال پیامک از طریق نرم افزار تلفن همراه هم برای شما وجود دارد.

دهه 60 تا کیا یادشونه گردو بازی،سنگ مرمر بازی، هفت سنگ و کلی بازی های دسته جمعی دوران بچگی.
۲۰
۱۵ ۵ ۰ ۵
یادش بخیر نوشابه شیشه ای و شیر شیشه ای
۲۰
۱۵ ۵ ۰ ۵
یادش بخیر امتحان اخر سال که میدادیم کتابارو پاره می کردیم تا برسیم خونه
۲۰
۱۵ ۵ ۰ ۵
یادش بخیر کتابمون جلد پلاستیکی می کردیم بعد با خودکار پشتش دروازه می کشیدیم سر خودکار بیک مو میگرفتیم فوتبال دستی درست می کردیم.
۲۰
۱۵ ۵ ۰ ۵
ما دهه شصتیا تخمه آفتابگردون رو مغز می کردیم وقتی یه مشت می شد یک دفعه می خوردیم
۴
۱ ۳ ۰ ۰
شماها یادتون نمیاد قدیما وقتی بعد ماه ها بابامون نان کنجدی می آورد خونه ما شب دیگه شام نمی خوردیم با بچه های فک و فامیل می نشستیم نون کنجدی می خوردیم انگار که کیک کنجدی می خوردیم...
اما الان به کیکش نگاه نمی کنن چه برسه نون کنجدی
۶۸۰
۳۶۷ ۵۱۲ ۱۷ ۵۸۰
ما دهه 60 ها پول نداشتیم تفنگ آب پاش بخریم دهنمونو پر آب میکردیم میریختیم رو صورت بچه های کوچه
۸۱ ۱۸ ۰ ۱۵
یادش بخیر زنگ آخر که می شد کیفمونو می انداختیم رو کولمون و منتظر بودیم زنگ بخوره بعد مثل وحشیا حمله می کردیم به سمت در تا اولین نفری باشیم که از کلاس می ریم بیرون
۶۸۰
۳۶۷ ۵۱۲ ۱۷ ۵۸۰
یادتونه روز آخر مدرسه قبل عید بهمون پیک نوروزی میدادند با اون بوی نوی کاغذ؟ روز اول عید همه نقاشی ها شو رنگ میکردیم و لطیفه هارم میخوندیم اما تمرینا رو میذاشتیم بعد عید یکی واسمون حل میکرد میبردیم؟
۱۳۱
۶۷ ۱۵۳ ۴ ۱۶
کیا یادشونه باقوطی شیر خشک کفش درست میردیم
۱۲
۱۷ ۴۰ ۰ ۳
به سلامتی همه دهه شصتیا که اکثر خاطراتمون مشترکه از پاکن جوهری کشدن رو موکت گرفته تا پلنگ صورتی خاکستری
۱۲
۱۷ ۴۰ ۰ ۳
یکی از خاطرات دهه شصتیا
رفتن به مدرسه حتی در صورت بارش سنگ از آسمونِ
۲۷۶
۱۶۴ ۴۷۶ ۲۵۳ ۱۶۴
ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ !!!
ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩ، ﺍین قدر ﺩﺳﺘﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺪﺍﺩﻡ ﺑﻬﺶ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﻪ، ﺍﺯ ﻗﺎﺭﭺﺧﻮﺭ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻓﯿﻠﻢ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺗﺎ ﺑﺎﺯﯼ .
۲۷۶
۱۶۴ ۴۷۶ ۲۵۳ ۱۶۴
من بچه که بودم بیشتر از اینکه از گم شدن بترسم از پیدا شدن می ترسیدم!
وقتی پیدا می کردنم یعنی جوری میزدنم که … اصلن ولش کن بغض راه گلومو بست!!
۱۵
۷ ۱۱ ۳ ۷
هنوز واسه خواننده های دهه 60 ناراحتم.
میومدن تلویزیون با نگاهی به گوشه ی بالای کادر، دستاشونو به هم فشار می دادن و واسه درختا و جنگلا و دریا می خوندن.
۲۱
۳۳ ۰ ۰ ۹
سلامتی نسلی که:
می دونست پلنگ صورتی، صورتیه
اما خاکستری تماشاش می کرد
۳۵
۵۳ ۴۷۲ ۶ ۲۴
بچه بودم وقتی مشق می نوشتم پاک کن رو محکم می گرفتم تو دستم؛ بعد عرق می کرد؛ وقتی میخواستم پاک کنم چربو سیاه می شد؛ دیگه هرکاری می کردم سیاهی پاک نمیشد؛ آخر سر هم مجبور می شدم تف بزنم سر پاک کن بعد تا خوشحال می شدم که تمیز شده می دیدم دفترم سوراخ شده!
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
آقا یه سوالیه که از بچگی تا حالا ذهن منو درگیر خودش کرده
دستمال قدرت داداش کایکو چرا همیشه تو جیب میتیکومان بود؟
چرا تو جیب خودش نبود؟
تازه علامت میتیکومان هم تو جیب تسوکه بود!
خب هر کس وسایل خودش رو نگه می داشت!
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
شما یادتون نمیاد یه زمان میرفتیم یه ده تا نون بگیریم
می رسیدیم داخل کوچه بچه ها حمله می کردن رو نونا
به زور سه تا و نصفی میرسوندیم خونه
انگار از کوچه ها سومالی رد شده بودیم
خونه میگفتن خودت سالمی؟؟ یادش بخیر...!
۷۸۸
۴۴۱ ۳۲۲ ۷۲ ۱۹۲
شما یادتون نمیاد: بچه بودیم سوارماشین می شدیم سرعت گیرای کابل برق که قرمز رنگ بود تا می دیدیم فکر می کردیم توپن یکی شوت زده گیر کرده به کابلا
۷۸۸
۴۴۱ ۳۲۲ ۷۲ ۱۹۲
یکی از مهم ترین نشانه های بزرگ شدن من این بود که دیگه تو سلمانی برام رو صندلی تخته نمی ذاشتن!!! لامصب حس امپراطوری داشت
یادش بخیر
۷۸۸
۴۴۱ ۳۲۲ ۷۲ ۱۹۲
ﮐﺎﺭﺑﺮﺩﯼ ﺗﺮﯾﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﻋﻠﻮﻡ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺗﺮﺷﯽ ﯾﺎ ﻣﺮﺑﺎ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯿﺸﻪ, ﺑﮕﯿﺮﻣﺶ ﺯﯾﺮ ﺁﺏ ﮔﺮﻡ!
۷۸۸
۴۴۱ ۳۲۲ ۷۲ ۱۹۲
کیا لذت خوردن خوراکی مخصوصا نارنگی رو اون ته کلاس تجربه کردن؟؟
۷۸۸
۴۴۱ ۳۲۲ ۷۲ ۱۹۲
شما هم وقتی بچه بودین به خاطر کمبود امکانات از سرنگ به عنوان تفنگ آبی استفاده می کردین؟
من که هنوز عقده دارم :((
۷۸۸
۴۴۱ ۳۲۲ ۷۲ ۱۹۲
به سلامتی ده 60 چون با نداری ساختن، با لباس کهنه گشتن خم به ابرو نیاوردن، تا شرم پدرشونو نبینن. منم ده شصتیم نه هفتادی
۲۷۶
۱۶۴ ۴۷۶ ۲۵۳ ۱۶۴