کنار صحن خیالی و رو به ایوانم
و پیش حوض حیاطی که نیست، حیرانم....
گرفته زمزمه، فواره
یا حسین؛ اما...
صدای فاطمه آید؛
"بگو حسن جانم"...

حسن جان

ﺿﺮﻳﺢ ﺧﺎﻙ ﻭ ﺣﺮﻡ ﺧﺎﻙ ﻭ ﭘﺮﭼﻤﺖ ﻫﻢ ﺧﺎﻙ

ﺑﻪ ﻳــــﺎﺩ ﭼــﺎﺩﺭ ﻣـــﺎﺩﺭ ﭼﻪ خاک آلودی...

بوی پیراهن یوسف به وطن می آید
اربعین می رود و بوی حسن می آید
اشک هایی که چهل روز حسینی شده بود
همه خون گشته و از بین کفن می آید...

گمان مبر که حسن (ع) بی ضریح و بی حرم است...



کریم آل عبا هر چه هست بخشیده ...

دختر خیرالنساامشب سه جا دارد عزا گاه میگوید پدر گاهی پسر گاهی رضا ایام سوگواری خاتم پیامبران سید شباب اهل جنت و کریم اهل بیت و آبروی ایرانیان امام رحمت علی ابن موسی الرضا(ع)برشما تسلیت

زبري صورت من و دستان عمّه ام
تقصيرِ كوچه هاي يهوديِ شام بود

شكرِ خدا هواي مرا داشت خواهرت
در چشم ها عجيب نگاهِ حرام بود

پايي كه زخم تاول آن هم نيامده
وقتي به دادِ آن نرسي سرخ مي شود

از ضربِ دستها چه به روزش رسيده است
آن چهره اي كه با نفسي سرخ مي شود

آنقدر پير كرده مرا نيزه دارِ تو
هر كس كه ديد طفلِ تو را اشتباه كرد

عمه به معجرم دوگره زد ولي ببين
روي مرا كشيدنِ معجر سياه كرد

شهادت حضرت رقیه(س)تسلیت

خون دل خوردم علی تا كه تو آقا شده ای
پدرت پير شده تا كه تو رعنا شده ای

لشگر امروز به قد خَم من می خندد
دشمنی داد زد و گفت حسين، تا شده ای؟

پا نكش روی زمين كه پدرت می ميرد
با تقلای خودت قاتل بابا شده ای

السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین

یک تیر سه شعبه آمد و رسوا شد
ذکر لب اهل خیمه واویلا شد
با حسرت و آه زیر لب گفت حسین:
این تیر چگونه در گلویت جا شد؟!

قبل از شروع ذکر رجز مشکلی نبود
گفتم پسر حسنم، بیشتر زدند ...

مانند زهرا راه رفتن شیوه ی توست
تیغ حسن در دست و با لبخند رفتی
پشت سرت لرزید قلب ِ خیمه وقتی
خونخواهی آن اکبر ِ دلبند رفتی
«السلام علیک یا قاسم بن الحسن»

هل من مبارز؟ میزنی فریاد در دشت
مثل عمو پیچیده میجنگی دلاور
ارزق چشیده ضربه های کاری ات را
ای قوم بی دین هر که می خواهی بیاور ...

با لباس رزم اکبر ﺍِﺭﺑﺎً ﺍِﺭﺑﺎ گشته بود
وای بر حال تو قاسم یک زره هم با تو نیست

ید موسی و مسیحائیِ عیسی دارد
نفس تیغ کفش معجز احیاء دارد
حسنی زاده ولی ابن حسینش گویند
‎این حسینی حسنی رزم تماشا دارد

این روزها هرلحظه اش بوی بین الحرمین،بوی گل یاس بوی عشق، بوی حسین میدهد
آشوب شده ام...کربلارفته هردم در این هوا یادمعشوق میکند.عشق...معشوق من مولای من هل من ناصرینصرنی سرداده ای؟!؟
شاید عاشقی دراین هوا هوایت کرده است...

ا ـے عشق زد ـے جامِ مکررهمدانے

فــــریادِ اَنَاالْحــــق تو دیگر همدانے

لبخنـــدِ شکرخند تو آخـــرهمدانے

اَلحق نفست از همــــه بهتر، همدانے

ا ـے عشق بِشـد بال و پَرِ تو همدانے

ا ـے عشق بگو رازِ شهادت چُو بدانے

#شهادت هنر _مردان_خــــداست

چیزی نمانده است، سبکبال تان کنند
چیزی نمانده است،که بد حال تان کنند
چیزی نمانده است، بیفتی زمین حسین
چیزی نمانده راهی گودال تان کنند...

با شهادت میون غربت در منا
یه نهیب به غیرت ماها زدی
میدونم با نفسای آخرِت
مهدی فاطمه رو صدا زدی
شهدای منا، شهید در راه خدایند ، وچه شیرین است این شهادت، شهادتتان مبارک...
الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج

چیزی دگر نمانده به کابوس های آب
پس این قَدَر به آب نده عادتش ربـاب

سلام بر شش ماهه ی عطشان کربلا
الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج

حج به جا می آورم
نیمه کاره،
به سوی قربانگاه ...
قربة الی الحسین ...!
به یـاد حاجیانی که دیگر برنگشتن صلوات
الّلهُـــمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد و عَجِّــــــلْ فَرَجَهُم وَفَرَجَنا بِهِم

تسلیت به تمام خانواده هایی که پارچه نوشت های

خیر مقدمشان

سیاه پوش شد....

کوچکترین امام کرب و بلا

شهادتش عجب بوی محرم دارد...


الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج بحق حضرت زینب سلام الله علیه

شده دم به دم این نگرانی ام
که مدینه ندیده بمیرم
به هوای آن همه آرزو
نشود که بهانه نگیرم
مدینه!
ای روضه ی ناتمام من
به شوکت و به غربتت سلام من

ای همصدای کودکان، همبازی بنت الحسین
کی می زنی دل را صلا، ای یادگار کربلا
ای آنکه بین حجره ات، در لحظه های آخرین
ذکرت حسین و کربلا، ای یادگار کربلا

زبان حال امام باقرعلیه السلام...
.
یادم نمیرود چقدر سفت شد طناب
برگردن رقیه و بر بازوی رباب
گفتم مزن ولی همه گفتند یک صدا
اولاد حیدرند بزنید از پِی ثواب

الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج

ﺳﺎﻟﺮﻭﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺟﺎﻧﺴﻮﺯ ﻧﻬﺎﻝ ﮔﻠﺸﻦ ﺩﯾﻦ،
ﻧﻮﺭ ﺩﯾﺪﻩ ﺯﻫﺮﺍ، ﺳﭙﻬﺮ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺑﯿﻨﺶ،
ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺎﻗﺮ(ﻉ) ﺗﺴﻠﯿﺖ ﺑﺎﺩ