ارسال پیامک

بازدید کننده محترم ، به وب سایت پیامک یاب خوش آمدید. برای ارسال پیامک جدید و استفاده از دیگر خدمات وب سایت باید در سایت عضو شود و سپس با استفاده از نام کاربری و واژه رمز خود وارد سایت شوید. در صورتی که عضو وب سایت هستید با نام کاربری و واژه رمز خود وارد شوید. همچنین بعد از عضویت در وب سایت امکان ارسال پیامک از طریق نرم افزار تلفن همراه هم برای شما وجود دارد.

دیگرنمیگویم گشتم نبودنگردنیست.....
بگذارصادقانه بگویم:
گشتم اتفاقا بود،فقط انگارماله من نبود
بگذاردیگری بگردد،لابدماله اوست....
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
خدایا شکرت!!!!
ما دیگر فقیر نیستیم!
دیروز پزشک آبادی گفت:
چشمهای پدرم پر از آب مروارید است.....
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
بگذارمن هم بیایم به خانه دلت...
قول میدهم چشمانم رابه روی هم خانه هایم ببندم.....
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
از تنهاییش میگفت...
اما صدای بوق پشت خطیش امانش را بریده بود......
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
خیابان چقدر سبز شده است!
از آن روزی که مرا کاشت و با دیگری رفت..
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
غربت رانبایدحتمالای الفبای شهری غریب بیابی....یاجایی پشت لحظه های آشنا.....
همین که عزیزت نگاهش رابه دیگری تعارف کندکافیست تاتوغریب شوی!!!!!!!
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
امروز دیگه نسبت به تو حسی ندارم ........
بخای میگم دوست دارم.....
اما ندارم؟؟؟؟؟؟!!!!
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
دخترگریه کنان سوار ماشین عشقش شدوگفت:دیگه نمیتونیم باهم باشیم واسه همه چی ممنونم یه خواستگارواسم اومده خونوادم راضین امروز مادرش میادکه منو ببینه.پسرگفت:اشکاتوپاک کن تابیشتر به چشم بیای مامانم عروس غمگین نمیخاد....
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
من نفسم بند امد وقتی شنیدم اوکه روزی میگفت دنیای منی در اغوش دیگری نفس نفس میزند......
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
عاشقانه هایت را برای چه کسی مینویسی.....
او در اغوش دیگری ارام خفته است ....
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
امشب خیلی دلم گرفته خیلی ....
ای کاش.....بود!!!!
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
درهمین حوالی کسانی هستندکه تا دیروز می گفتند بدون تو حتی نفس هم نمیتوانم بکشم و امروز در آغوش دیگری نفس نفس می زنند....!!!
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
لجم میگیرد...
وقتی تمام عاشقانه هایم را مینویسم برای تو اما همه میخوانند الا تو....
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
تیشه و کلنگم را برداشته ام!!
تو فقط بگو کدام کوه.....!
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
خورد شدن آدمها حتما نباید یک اتفاق کمر شکن باشد همین که دیدم عشقم عمرم در زیر بارانی که تا دیروز به چشمانم زل میزد و می گفت نفسم حالا درچشمان دیگری زل زده و او را نفس صدا میزند خورد شدم...
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
غربت را نباید حتما لای الفبای شهری غریب بیابی همین که عزیزت نگاهش را به دیگری تعارف کند کافی است تا تو غریب شوی....
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
نمی دانم کجایی و چه می کنی ولی این را خوب میدانم که تو به خاطر هیچ دلواپسی شبها و روزهای سرد من شدی
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
من همین عاشق بودن بدون آنکه اوبداند را دوست دارم تا آنکه عاشقانه کنار هم بودن و حرف یکدیگر را نفهمیدن....
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
بوی یوسف میدهد پیراهنت پیر کنعانم برای دیدنت....
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
زیبا دوستت دارم
آنقدر که نشد
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
به من گفت مرا می بخشی؟
این سخن را زمانی گفت که دل به دلدار دیگر داده بود.
من که طاقت اشکهای او را نداشتم گفتم آری می بخشمت به خاطر تک تک لحظه های باهم بودنمان.
خندید و رفت پی دلدار خویش و من ماندمو یک دنیا حسرت
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
آرامتر سکوت کن
صدای بی تفاوتی هایت آزارم می دهد
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
خاموش باشیم! زیرا اینجاست که صدای نجوای خداوند را می شنویم...
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
من ازمقصدها پی مقصودهای پوچ افتادم بهار هستی ام رادیدم ولی باور نکردم بهارم رفت،عشقم مرد،بارم رفت.....
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶
می دونستی منطق آدما زیر بارون شسته میشه و تنها چیزی که ازش میمونه معنای واقعی دلبستنه ....
۵۱
۳۱ ۱۱۱ ۲ ۶