ارسال پیامک

بازدید کننده محترم ، به وب سایت پیامک یاب خوش آمدید. برای ارسال پیامک جدید و استفاده از دیگر خدمات وب سایت باید در سایت عضو شود و سپس با استفاده از نام کاربری و واژه رمز خود وارد سایت شوید. در صورتی که عضو وب سایت هستید با نام کاربری و واژه رمز خود وارد شوید. همچنین بعد از عضویت در وب سایت امکان ارسال پیامک از طریق نرم افزار تلفن همراه هم برای شما وجود دارد.

زندگی شاید آن لبخندیست که دریغش کردیم،،
زندگی زمزمه ی پاک حیات است میان دو سکوت،،
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
دلگیرم از کسی که مرا غرق خودش کردم،،،اما نجاتم نداد..
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
مشکلات ما شبیه مشکلات دیروز نیست،
هرکی دم نمیزنه صرفا پیروز نیست،
ما همه دیگه اینو فهمیدیم باور کن،
که هر کی اشک میریزه واسه ما دلسوز نیست
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
هیچ فکر کرده ای چقدر تنھایم که تمام عاشقانه هایم را اینجا فریاد میزنم!
به امید شبی که تو را نیز همچون آرزوهایم، بدست خواب بسپارم.
ای کابوس همیشگی خیلی تنهام
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
خدایا
اجازه نده روحم بیاد گذشته هایی که سپری شد خدشه دار بشه
نذار که تو اوج جوونی احساس قفسی رو داشته باشم که تو خودش حبس شده
معبودم اجازه نده تلاطم دریای درونم،به سکوت مردابی ابدی تبدیل بشه
شکستم،اما تو هنوز هم درونم پابرجایی
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
خدایا آیا هنوز هم فرصتی دوباره هست..
آیا هنوز هم در وسعت آسمانت جایی برای بال شکستگان داری!
فرصت پروازی دوباره ده تا بیارایم بالهایم را
و در آسمان نیلگونت به وسعت وجودت تا به ابد برایت به پرواز درآیم..
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
بعضی بودنها خوب است..
مثل وقتی که مادرم پای حوض سیب میشوید..
یا شب عید وقتی پدرم آجیل ها را روی سفره میچیند.
بودنم را دوست دارم وقتی..صحبت از مهر و محبت باشد..
بیاین هممون واسه سلامتی همه پدر و مادرا و پدرadoniis دعا کنیم
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
هیچ پایانی تا به این حد غمگین نبوده ام
اعتراف میکنم به احساسی نشکفته که پژمرده شد،
شکستن تنگ زندگی ام بدست کسی که دوستش داشتم
بغض هایی که شکست و وجودم را زخمی کرد، یک سال گذشت و فراموش نکردم دلتنگی هایم را..
شکست هایم را،تنهایی هایم را..
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
و فکر کن چه تنھاست،اگر که ماھی کوچک،دچار آبی دریای بی کران شود..
سخته دلتنگ باشی اما خاطره ی غروری که شکست،نذاره برگردی..
چقدر دوست دارم لعنتی..
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
نه ھیچ چیز مرا از ھجوم خالی اطراف نمی رھاند، شاید زندگی ام در جای گمشده ای نوسان دارد و فکر می کنم این ترنم موزون تا ابد شنیده خواھد شد،
دلتنگم، خیلی دلتنگ
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
فرقی نمی کند دستت را هر کجای احساسم که می خواهی بگذار، من تو و عشقت را جایی، در وجودم پنهان کرده ام
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
دلتنگم..
یه بار دیگه به خاطر غروری که شکستی..
به خاطر زجرهایی که کشیدم..
بخاطر خنده های رفتنت..
بخاطر تمام خاطره هامون..بذار ببینمت
تو کجایی؟!
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
به سلامتی بی معرفتی که روحشم از دلتنگیهام بی خبره..!
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
خدایا این پایین خیلی سرده،خودت قلب منو ها کن..!
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
تو می روی بی آنکه، تمنای چشمهایم را نیم نگاهی کنی..به دلم می گویم..صبرکن شاید خدا سکوت کرده باشد!
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
یک روز سطری از این ناله ها
مثل سوت قطاری از کنار گوشَت عبور می کند
خاطره ها
مثل آشنایان دورت، به تو نزدیک می شوند
و فکر میکنی!
چرا نبض این خاطره برای تو اینقدر تند می زند ؟
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
اعتراف میکنم زن بودن ضعف دارد..
آری ضعف دارم ؛در بی رحمی..
در قدرت ناجوانمردانه..
در نبخشیدن کسانی که احساسم را به تاراج میبرند..
من موجودی ضعیفم که با تمام ظرافتم،دلی به وسعت دریا دارم تا به یاد تو بتپد
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
آی ساعت‌ها
چگونه چمدانِ کهولتم را به فردا خواهید رساند؟
با عقربه‌هایی که همیشه روی حالا ایستاده‌اند
و چگونه با لبان کودکی‌ام نخندم
در آینه‌هایی که یقین دارند عقربه‌ها
تمام عمر، برعکس چرخیده‌اند..
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
نگاهت رنج عظیمی است، وقتی به یادم می آورد كه چه چیزهای فراوانی را هنوز به تو نگفته ام
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
این کوزه چو من عاشق زاری بودست،
در بند سر زلف نگاری بودست،
این حلقه که برگردن او میبینی،
دستی ست که بر گردن یاری بودست..
خیام
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
باور کن فلسفه ی ساخت دیوار گرما و امنیت نبوده است..
فقط برای این ساخته شده است تا با سر بروی توی دیوار و تن سفیدش را آغشته به خونت کنی تا یادت بیاید که همیشه بن بستی برای جا ماندن هست..
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
خدایا تاوان یک گناه تا به کی..!
من که ھوس را زمین گذاشتم، پس بار چیست که بر دوشم سنگینی می کند!
معبودم من که لبخندهای پسینش را پس زدم!
آیا مرا میبینی! این همه اشک به یک لبخند
نه! خشمت را باور ندارم..اندکی نگاهم دار
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
دوری و من به خیال دستانت زیر باران آسمان را ستایش میکنم..
چقدر پاییز امسال نبودنت را به رخم میکند..بی خبر از آنکه من آبستن خیال خوابیدن با توام
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
دنیای ما اندازه ی هم نیست؛ من خیلی وقتا ساکتم، سردم.
وقتی که میرم تو خودم شاید پاییز سال بعد برگردم.
دنیای ما اندازه ی هم نیست می بوسمت اما نمی مونم.
تو دائم از آینده می پرسی من حال فردامم نمی دونم
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵
جای خالی ات مثل کفش سیندرلا اندازه ی هیچ یک از مردم شهر نشد..
حتی بزور..!
۶۲
۱۱۶ ۲۷ ۴ ۳۵