ارسال پیامک

بازدید کننده محترم ، به وب سایت پیامک یاب خوش آمدید. برای ارسال پیامک جدید و استفاده از دیگر خدمات وب سایت باید در سایت عضو شود و سپس با استفاده از نام کاربری و واژه رمز خود وارد سایت شوید. در صورتی که عضو وب سایت هستید با نام کاربری و واژه رمز خود وارد شوید. همچنین بعد از عضویت در وب سایت امکان ارسال پیامک از طریق نرم افزار تلفن همراه هم برای شما وجود دارد.

با تو زیر بارانم!
چتر برای چه؟
خیال که خیس نمی شود!!
۱۲
۷ ۵۸ ۷۸ ۸
دیگر دوره ملاطفت گذشت
این روزها زور نباشد راننده تاکسی بقیه پولمان را هم نمیدهد!!!
۱۲
۷ ۵۸ ۷۸ ۸
به نام خدایی که مرد آفرید
فروزنده ز یک گوهر آفرید
خدایی که مرد را کرد آزاد
زن را آفرید و کرد متضاد
خداوند باد و آبی و مرد
که زن را بساخت ز مقداری گرد

درسته وزن خوبی نداره ولی افتخار میکنم چون خودم سرودم.
‎−۱۲
۱۰ ۸۴ ۱ ۱
سلام تنها گل کویر دل
بازم ابر محبته اومده میون خلوتت
حالت خوبه ای گل من
روز و شبا خوش می گذره؟!؟
حالا بگو چه خبرا
بهت رسوند پیغاممو باد صبا
بهش گفتم بهت بگه
بازم داره می ریزه اشکام بی مهابا...
۵۸ ۰ ۰ ۶
آخه مگه چه بالینی بهتر از خاک میشه
این بهتره تا دل بشکنه مثل شیشه
۵۸ ۰ ۰ ۶
نمی دانم چرا سرنوشت این قصه را بر من نوشت
۵۸ ۰ ۰ ۶
عاشق خورشید که می شوی تقدیری بهتر از سوختن نخواهی داشت
۷ ۰ ۰ ۰
ایستاده ام بگذار سرنوشت راهش را برود من همین جا کنار قول هایت درست روبروی دوست داشتنت و در عمق نبودنت محکم ایستاده ام
۱٬۳۰۱
۵۱۹ ۸۵۰ ۵۹ ۱٬۱۳۷
بوی دلتنگی می دهم!
حتی بهار هم
پیله ی تنهاییم را
به روی پروانه هایش نمی گشاید!
۸۷
۳۴۴ ۵ ۱ ۴۲
می خندی می لرزد دلم انگار قلب من روی گسلهای دل توست
۱٬۳۰۱
۵۱۹ ۸۵۰ ۵۹ ۱٬۱۳۷
دستم را گرفت و با خود برد...
همه هر چقدر هم تلاش کردند نتوانستند...
چه قدرتی؛؛ چه عظمتی....
تنهایی...
۸۷
۳۴۴ ۵ ۱ ۴۲
تنهایی راه رفتن سخت نیست...
ولی وقتی ما این همه راه رو با هم رفتیم؛ تنهایی برگشتن خیلی سخته..!!!!
۸۷
۳۴۴ ۵ ۱ ۴۲
کافه سرد است...
میز من....
تنهاست !!
میهمان میخواهد...
اگر تنهایی میهمان میز قلبم باش...
تا برایت تا آخر عمر میزبانی کنم..!!
۸۷
۳۴۴ ۵ ۱ ۴۲
در اتاقی که به اندازه ی یک تنهایی ست
دل من
که به اندازه ی یک عشق است
به بهانه های ساده ی خوشبختی خود می نگرد!
۸۷
۳۴۴ ۵ ۱ ۴۲
چشمانم را
از مادریزرگ به ارث برده ام
زنی که چشمه ی روستا
از حسادت چشمانش
خشک شد و او
تمام شب را
روی پل، بارید
باغ های روستا
هیچ سالی
مثل آن سال
محصول ندادند!
۸۷
۳۴۴ ۵ ۱ ۴۲
باران را دوست دارم
اشک های تنهایی خداست که بر تنهاییم می بارد
تا یادم بیاورد که من تنها تنهای این دنیا نیستم
۸۷
۳۴۴ ۵ ۱ ۴۲
تنهایی یعنی این که دلت بغل بخواد، حتی بیشتر از وقتی که بچه بودی...
۸۷
۳۴۴ ۵ ۱ ۴۲
دنیا بد شده است ...
کسی را که دوست داری، تو را دوست نمی دارد ...
کسی که تو را دوست دارد، تو دوستش نمی داری ...
اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد ...
به رسم و آیین هرگز به هم نمی رسید ...
عجب رسمی دارد زمانه...
۸۷
۳۴۴ ۵ ۱ ۴۲
سلام هایی که بوی خداحافظی می دهند ...
بودن هایی که هیچ کدام خوشحال کننده نیستند ...
و رفتن هایی که امید بازگشتی به آن ها نداری ...
همه این ها را که جمع می کنی به یک کلمه می رسی:
تنهایی!
۸۷
۳۴۴ ۵ ۱ ۴۲
از روزهای نیامده
می ترسم
از قار قار کردن گنجشک های پنچره اتاقم
از ویلونی که دف بزند
می ترسم
از تو
از خودم
از پاییز نیامده . . .
۸۷
۳۴۴ ۵ ۱ ۴۲
می روم
از تصویر مات حرف های تو
می روم
به دیاری که کرکس هایش
انسان تر از آدم اند
۸۷
۳۴۴ ۵ ۱ ۴۲
خیس می شوم
زیر باران حرف های تو
وقتی که بوی جدایی
پر کند سقف احساسم را
و اشک هایم
شب نمای تاریکی
روز های زهرماری ام، می شوند
که شلاق می زنند
تک تک ثانیه های خوش بودنم را
و من
با صدای بی صدایی
به خود می گویم:
هر آمدنی، رفتنی دارد
۸۷
۳۴۴ ۵ ۱ ۴۲
شاهرگ تمام رگ های بی رگ را می زنم
تا به داغی تازه کنم
همه ی شعر های نگفته ام را
سر به سجده ی همه ی آواها در آورم
و سکوت کنم رنگ هایی را که
جیغ می زنند
بر دیواری که سیاه پوش است
از تمام رنگ های عالم. . .
۸۷
۳۴۴ ۵ ۱ ۴۲
ریه ام می سوزد
از بس هوای تو را نفس کشیدم
۸۷
۳۴۴ ۵ ۱ ۴۲
دستی هست این روزها ...
دستی هست که مرا، تمام مرا
دنیای مرا ... بی واسطه ... بی تخیل ...
گره گره به تو می بافد ...
۸۷
۳۴۴ ۵ ۱ ۴۲