ارسال پیامک

بازدید کننده محترم ، به وب سایت پیامک یاب خوش آمدید. برای ارسال پیامک جدید و استفاده از دیگر خدمات وب سایت باید در سایت عضو شود و سپس با استفاده از نام کاربری و واژه رمز خود وارد سایت شوید. در صورتی که عضو وب سایت هستید با نام کاربری و واژه رمز خود وارد شوید. همچنین بعد از عضویت در وب سایت امکان ارسال پیامک از طریق نرم افزار تلفن همراه هم برای شما وجود دارد.

حموم بودم، مامانم :حمومی؟
_ پَ نه پَ اینجا لندنه، صدامو از رادیو بی بی سی می شنوی!
گفت :مهمون اومده دخترشون داره با لب تابت کار میکنه، حولتم برمیدارم امشب لندن بمونی تا درک و فهم درست جواب دادنو یاد بگیری، احتمالا آبگرمکنم خاموش میکنم!
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
جوانی رفت باغ وحش پرسید :استخدام دارید؟ یارو گفت مدرک چی داری؟ گفت دیپلم! یاروگفت میتونی بری توی پوست میمون! پسره تو قفس پشتک وارو میزد جوگیرشد افتاد توقفس شیره! داد زد کمک شیره دستشوگذاشت رو دهنش گفت، آبروریزی نکن من لیسانس دارم!
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
از همراه اول پیامک اومد اگه از پیام های تبلیغاتی ماخسته اید، کافیست عدد 1 را به 7786 بفرستید، منم خوشحال فرستادم 1. یهو جواب اومد مشترک عزیز، دیدی آخرش گول خوردی، اکنون شما وارد سامانه فال حافظ شدید، هر پیامک هشتاد تومن!!!
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
قاضی: تو متهم هستی که مادر زنتو با چکش کشتی!
یکی از حضار: ای کثافت آشغال!
قاضی: تو متهم هستی که زنت رو هم باچکش کشتی!
همون قبلی: عوضی حیون!
قاضی:آقا جان تو کی هستی که هی فحش میدی!؟
طرف : قربان من همسایشون هستم 2 ساله که بهش میگم چکش داری؟
میگه :نه!
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
بچه: ببخشید خانوم معلم. اجازه هست یک سوال بپرسم؟
معلم: بله گلم بگو
بچه: ممکنه کسی رو به خاطر کاری که انجام نداده، تنبیه کنن؟
معلم: خیر!
بچه: خانوم من مشقامو انجام ندادم!
بچه :(
معلم :|
من:)
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
بچه بودم وقتی مشق می نوشتم پاک کن رو محکم می گرفتم تو دستم؛ بعد عرق می کرد؛ وقتی میخواستم پاک کنم چربو سیاه می شد؛ دیگه هرکاری می کردم سیاهی پاک نمیشد؛ آخر سر هم مجبور می شدم تف بزنم سر پاک کن بعد تا خوشحال می شدم که تمیز شده می دیدم دفترم سوراخ شده!
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
حیف نون با شلوار کردی میره خواستگاری بهش میگن چرا این کارو کردی گفت :میخوام اگه جواب مثبت بود امشب همینجا بخوابم!!
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
طرف سر خیابون جلومو گرفته میگه سبد کالا کجا میدن؟
گفتم نمیدونم والا۰ میگه دلت بسوزه من دارم میرم بگیرم معلومه به تو تعلق نگرفته، حسود هرگز نیاسود!!
بعد دویید در رفت۰ واقعا چی دارم بگم من!
خدایا سبد کالا و این شادی ها رو از ما نگیر! بگید آمین!
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
اعتراف میکنم اون موقع ها که تازه شروع کرده بودم به نماز خوندن و بچه بودم فکر میکردم مثلا اگه همینجوری تا حدود ۱۵ سالگی ادامه بدم حتما چهرم مثه تو کارتونای مذهبی نورانی میشه یا مثلا از آسمون صدا میاد که من به پیامبری انتخاب شدم
استغفرالله
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
آقا یه سوالیه که از بچگی تا حالا ذهن منو درگیر خودش کرده
دستمال قدرت داداش کایکو چرا همیشه تو جیب میتیکومان بود؟
چرا تو جیب خودش نبود؟
تازه علامت میتیکومان هم تو جیب تسوکه بود!
خب هر کس وسایل خودش رو نگه می داشت!
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
به غضنفر میگن سه تا حیوون نام ببر که پرواز کنه
میگه: کبوتر، کلاغ، خر
میگن چرا خر؟ خر که پرواز نمی کنه
جواب میده خوب خره دیگه یه دفعه دیدی پرواز کرد
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
یادش بخیر...
وقتی می خواستیم از مدرسه بیایم خونه
گچ های تخته سیارو کش می رفتم و تو راه رو در و دیوار همین جورخط می کشیدیم و میومدیم...
کودکیم...!!!
کجا ماندی؟؟
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
پشت در اتاق بودم دیدم صدا آخ و اوخ داداش کوچیکم میاد، درو باز کردم دیدم مامانم داره داداشمو با کابل HDMI میزنه!
به مامانم میگم چرا با کابل HDMI میزنی؟ میگه میخوام کیفیت کتک بالا بره!
پیشرفت تکنولوژی داره موج میزنه تو منزل ما..
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
اعتراف می کنم یه با زنگ زدم 700 اپراتور ایرانسل کلی پشت خط منتظر موندم تا بعد یه ربع یه پسره جواب داد، منم حواسم دیگه به گوشی نبود هل شدم گفتم: سلام منزل آقای ایرانسل؟
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
پشه اومده خونمون. مامانم میگه:
بذار خونتو بخوره سنگین شه بکشیمش شب نیاد داداشتو بخوره!
من مامان بابای واقعیمو می خووووواااااام!
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
دقت کردین ما ایرانیا مثلا استخر می ریم، همه کاری می کنیم غیرشنا. می شینیم کنار استخر جوک می گیم، سیب زمینی سرخ کرده سفارش می دیم، ازاون جالب تر اینکه دو دقیقه پایانی، ناجی غریق وقتی سوت می زنه همه می ریزیم توی استخر! کلا ما ایرانیا موجودات جالبی هستی
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
خبر مهم:
قرار شد به جای گزارش فوتبال ایران و آرژانتین از تبلیغ شامپو گلرنگ استفاده کنن
(گل گل گل. گل از همه رنگ...)
والا یه جورای صرف جویی هم میشه!
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
یه بار با یه بنده خدایی دعوام شد در حد بزن بزن!
بعد یهو دیدم وسط دعوا نشست شروع کرد خندیدن گفتم واسه چی می خندی؟
گفت چرا وقتی مشت می زنی مثل این فیلم هندیا صداشم در میاری؟!
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
اعتراف میکنم یکی از آرزوهای بچگیم دیدن قیافه ی اون خانوم سیاه پوسته تو کارتون تام و جری بود!!
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
ﯾﻪ ﺑﻮﻫﺎﯾﯽ ﻣﯿﺎﺩ...
ﺑﻮ ﮐﻨﯿﺪ؟؟
ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻦ؟؟
ﻭﺍﻗﻌﺎ ﮐﻪ...
ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﻨﺪ ﺫﻫﻨﯿﻦ
ﺧﺐ ﻣﺸﺨﺼﻪ ﭼﻪ ﺑﻮﯾﯽ ﻣﯿﺎﺩ
ﻫﻨﻮﺯ ﻧﮕﺮﻓﺘﯿﻦ؟؟
ﺑﻮﯼ ﮔﻞ ﺳﻮﺳﻦ ﻭ ﯾﺎﺳﻤﻦ ﺁﯾﺪ
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
دقت کردین میری حموم آب داغو باز می کنی چهارصد ساعت وامیستی تا داغ شه...
حالا کافیه تو دستشویی اشتباهی آب داغو واکنی؛ تو بیست صدم ثانیه میرسه به۱۲۰ درجه سانتی گراد
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
دیروز زنگ در خونه رو زدم بابام تا آیفن رو برداشت من جای اون گفتم کیه. بابامم حول کرد گفت منم درو بزن. منم گفتم می زنم بیا بالا. چند دقیقه بعد بابام گفت منو سرکار می ذاری؟
هیچی دیگه الان هوا سرده سوز میاد کسی جا خواب نداره؟؟
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
دیروز داشتم درس می خوندم که بابام اومد تو اتاق یه چرخی زد دید کولر روشن نیست، شوفاژ اتاقمم که خراب بود خدا رو شکر، اونم نمی تونست ببنده!
لامپو خاموش کرد رفت :|
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
اعتراف می کنم بچه که بودم هر وقت می رفتم دستشویی فکر می کردم هر لحظه ممکنه یه دست از سوراخ دستشویی بیاد بیرون منو بکشه تو سوراخ :)
یعنی تخیلاتم در این حد فانتزی بودا :)
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳
آیا می دانید وقتی اژدهایی تو چشمش آشغال بره می میره؟
چون به یه اژدهای دیگه میگه تو چشمش فوت کنه، بعد چون کلا فوتش آتیشیه کلش می سوزه
جان من چه اطلاعاتی براتون میذارم، برین حالشو ببرین
۳۳۲
۱۷۵ ۳۸۶ ۱۰ ۴۳